درهم برهم
امروز یه کتاب خوندم.
وقتی ک شروعش کردم با خودم گفتم لابد ازین عاشقانه های درپیته
که اوایلش همینو تایید میکرد.
اما داستانش کاملا حول یه پارادایم میچرخید.
نه میتونستی بگی افسانه س.نه اینکه واقعیتشو تجربه تایید میکرد.
همه چیزو باهم قاطی کرده بود و آدم نمیدونست باید مهر تایید بزنه رو نوشته هاش یا نقدش کنه.
یجورایی تحث تاثیر داستانای رولینگ و آر ال استاین نوشته بود. اما خوب از پس ایرانی نوشتنش بر اومده بود.من هرکیو دیدم که میخواست تو ژانر وحشت داستان بنویسه، بازم نمیتونست بومی سازی کنه و اتفاقای توی داستان گهگاه مث مخلوط آش و شله زرد میشد!
وقتی به "آسمون" گفتم این کتابو بخون، گفت بعد دوسال اولین باره که یه کتاب جذبت کرده!
درگوشی میگم هنوزم وقتی این کتابا رو میخونم و این مدل فیلما رو میبینم، یکم میترسم:)
فکر میکنم چون از بچگیم ماورائو باور داشتم.
اما من هنوزم نظر خاصی درمورد کتابش ندارم. میتونید بخونید و نظرتونو بگید درموردش